بسم الله الرحمن الرحیم
امروز توی سایت عصر ایران مطلبی خواندم در مورد کاهش زباله ها در اثر کاهش توان مردم
یاد مطلی افتادم که چند سال پیش توی وبلاگ نوشته بودم
بخشی از مطلب این بود:
خدا را شکر که هنوز توی خیابان هسته هلو افتاده
خدا را شکر که هنوز توی زباله ها استخوان مرغ هست
آن زمان بعضی ها متوجه منظورم من نشدند و سوال میکردند یعنی چه؟
حالا دارد کم کم روشن میشود که منظور من چه بوده
و من امیدوارم روزی نرسد که کودکان این سرزمین با دیدن میوه و خوراکی آب دهانشان راه بیوفتد و والدینشان نتوانند برای آنها فراهم کنند.
پ.ن: آقا زاده ها نگرانی به دلشان راه ندهند یک وقت تعطیلات آخر هفته شان خراب میشود.
نکته دان.
بسم الله الرحمن الرحیم
پریروز توی ماشین مشغول گوش دادن رادیو اصفهان بودم که یه بزرگواری از نمایندگان مجلس فرمودند راه نجات کشور اطاعت از ر هبــ ـری است
سوالی که به ذهن بنده خطور کرد این است که اصولا الان چرا باید کشور نیاز به نجات داشته باشد؟
بیشتر مطلب را باز نمی نمایم
نکته دان.
بسم الله الرحمن الرحیم
دیشب خواب عجیبی دیدم
خواب دیدم در زیر یگ تک درخت گردوی بزرگ که در میان صنوبر ها و کاج و سنجد ها تک بود مشغول جمع کردن گردوهای رسیده ای هستم که باد آنها را انداخته
امروز به طرز عجیبی خوابم تعبیر شد
نکته دان.
درباره این سایت